موقعیت جغرافیایی پنجشیر

پنجشیر به فاصله 120 کیلومتری به طرف شمالشرق کابل در بین دو شاخه جنوبی هندوکش، از شمالشرق به جنوب غرب موازی به امتداد هندوکش واقع است ودره‌های فرعی آن از شمال به جنوب و از جنوب به شمال امتداد داشته وبه دره عمومی پنجشیر وصل می‌شود. ارتفاع آن 2217 متر از سطح دریا بوده و در نقاط مرتفع به 6000 متر از سطح دریا می رسد. طول آن از دالان سنگ تا پای کوتل انجمن زیاده از 125 کیلومتر است. عرض دره پنجشیر اندازه‌های مختلفی دارد که بدون وسایل و وسایط فنی تعیین شده نمی‌تواند. پنجشیر از طرف شمال متصل است به خوست فرنگ و استان تخار و اندراب در ولایت بغلان واز طرف جنوب به نجراب سنجن و در نامه و ریزه کوهستان واز جانب مشرق و شمالشرق به نورستان و بدخشان واز طرف غرب به شتل احاطه است. رودخانه پنجشیر با ریختن به دریای کابل به پاکستان سرازیر می شود. زمستان پنجشیر سرد و پر برف بوده و تابستان معتدل دارد

مرکز پنجشیر رخه است و زبان مردم آن فارسی دری است. در آنجا تاجیکان و هزاره‌ها زندگی می‌کنند و عشایر (اقوام کوچی) در بهار وتابستان در کوه‌های خاواک زندگی می‌کنند و در خزان وزمستان به مناطق گرم میروند. مردم این ولایت همه مسلمان هستند.

 

 گذشته ی تاریخی:

در مورد نام پنجشیر دو نظر وجود دارد. اهالی پنجشیر معتقدند که در گذشته پنجشیر به کجکن معروف بوده است ولی در تمام آثار معتبر تاریخی و آثار منظوم و منثور قدما "پنجهیر" ضبط شده است. پنجشیریان عقیده دارند که زال پسرش رستم را از رفتن به پنجشیر منع نموده و به وی چنین توصیه نموده است:

به کجکن مرو ای پسر زنهار

 

که سم ستورت شود پاره پار

که دریای پر قعر دارد ستیز

 

گیاهی ندارد بجز سنگ تیز

این ابیات را مردم پنجشیر منتسب به حکیم توس و شاهنامه می دانند در حالیکه در شاهنامه نیامده است اما افسانه ی بالا در اثار علما و شعرای کهن پنجشیر مکرر آمده است. پنجهیر از دو کلمهء "پنج" و "هیر" ترکیب یافته است که در زبان پهلوی و اوستا به معنی آب آمده است مانند "هیرمند". ابن بطوطه سیاح عرب هیر را در زبان سانسکریت به معنی کوه ترجمه کرده و پنج هیر را مآخذ از پنج کوه می داند. "بجایی رسیدیم که پنجهیر نام داشت هیر به معنی کوه است و پنجهیر یعنی پنج کوه. در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ کبودینی بنا شده است لشکر ملعون چنگیز آن را خراب کرده است و از آن پس روی آبادانی ندیده این رودخانه از کوهستان بدخش سرچشمه می گیرد. یاقوت معروف بدخش از همین کوهستان بدست می آید.

از جمله جغرافیه نویسان عرب تنها یعقوبی "بنجهار" ابن خرداد "بنجار" و ابن فقیه "فنجهیر" آورده اند ولی مولفان و جغرافیه نویسان خراسان در همهء مواردی که از پنجشیر ذکری کرده اند نام آن را به شکل پنجهیر ضبط نموده اند. فردوسی در داستان دوازده رخ از پنجشیر چنین یاد آوری می نماید:

دگر پنجهیر و دگر بامیان

 

سرا مرز ایران و جای کیان[نیاز به ذکر منبع]

در لغتنامه ی دهخدا زیر نام پنجهیر این بیت بو شکور بلخی آمده است:

به کنفالگی رفته از پنجهیر

 

رمیده ازو مرغک گرمسیر

در ترجمان البلاغه قطعه ای بدین مضمون در مورد پنجهیر آمده است:

گویند هفت مرد است در پنجهیر بد

 

زان هفت دو مسلمان و آن پنج هیر بد

من پنجهیر دیدم و آن پنجهیر بد

 

از پنجهیر بد نشود پنجهیر بد

همچنان پنجشیر در حدود عالم و تاریخ بیهقی پنجهیر ضبط شده است.

 

پنجشیر در هنگام اشغال ارتش شوروی:

ورود ارتش شوروی به افغانستان در 6 جدی سال 1358 که در جهت حفاظت از رژیم کمونسیتی صورت گرفته بود، با مقاومت جدی مردم افغانستان مواجه گردید. این مقاومت تبدیل به "جنگ چریکی سراسری" گردید که به دوران جهاد در تاریخ معاصر افغانستان شهرت یافته است.

ارتش شوروی جمعاً نه حملهء بزرگ را به درهء پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان داد که منجر به خسارات زیاد به منطقه و نیروی رزمی ارتش سرخ گردید. در طول دوران جهاد دوبار پنجشیر از سکنه خالی گردید.


 

حملهء اول: 19 حمل سال 1359

حملهء دوم: 6 سنبله 1359در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیر نظامیان و تخریب خانه ها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین بر علیه آنها بکاهند. به همین منظور در منطقهء "فراج" 40 تن از اهالی را قتل عام کردند و در "غجی" 32 تن را که اکثرا زنان و کودکان بودند قتل عام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه بود. در منطقهء "نولیچ" که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفت کهنسالان،زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.

حمله سوم: 20 قوس 1359 در این حمله زمستانی ارتش سرخ از 160 عراده جنگی ده هزار پیاده نظام استفاده نمود.جنگ هفده روز به طول انجامید و در 6 جدی سال 1359 این حمله به شکست انجامید و قوای شوروی دره پنجشیر را ترک نمودند.

حمله چهارم: 23 اسد 1360در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط 25 کیلومتر در داخل دره پیش روی نمودند. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست انجامید و ارتش روس عقب نشینی نمود.

پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهء منظمی از گروه های چریکی به نام "گروپهای متحرک" را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.

حمله پنجم: 25 ثور 1361

این حمله با استفاده از 200 فروند هلیکوبتر و 60 فروند جت و با تاکتیک جدیدی صورت گرفت. بر خلاف حملات قبلی این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهء زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بالکه با حدود 600 پرواز هلیکوبتر به طور ناگهانی در داخل پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود اما تغییر تاکتیک در ابتدا موفقیت نسبی را به همراه داشت.

حمله ششم: شش هفته بعد از حملهء پنجم وزارت دفاع و خاد دولت کمونیستی به احمدشاه مسعوداولتیماتوم می دهند تا تسلیم گردد در غیر آن به عملیات خارق العاده دست خواهند زد. نه ماه نبرد دوام پیدا می کند. دره روزانه به شدت بمبارد می گردد و مردم به کوهها پناه می برند و ماهها در کوهها در مغاره ها زندگی می کنند. در طول این جنگ حدود 6 هزار خانه مسکونی و 70% تمام آبادی ها و مواشی درهء پنجشیر نابود گردید. با دوام جنگ مردم دره را تخلیه کرده به دیگر مناطق افغانستان می روند اما از همکاری با رژیم سرباز می زنند.

نه ماه جنگ تلفات سنگین به نیرروی جنگی و روحیهء سربازان شوروی وارد می کند. روسها به مجاهدین پیشنهاد آتش بس می دهند. در اواخر زمستان سال 1361 پیشنهاد آتش بس از سوی مجاهدین پذیرفته می شود.


حمله هفتم: 31 حمل( فروردین) 1363

بزرگترین حملهء ارتش سرخ به درهء پنجشیر محسوب می شود.در این عملیات گسترده که بعد از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشته است. روسها در این جنگ از تاکتیک جنگهای اشباع کن استفاده نمودند. در این تاکتیک آنها از نیروی زیاد برای تصرف تمام مناطق و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل مدرن و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین یک روز قبل از آغاز حمله احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را صادر نمود. تمام جمعیت بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و عمدتا کابل ترک نمودند.

 

گذارش از پنچشیر:

جان همن خبرنگار رویتر نگرانی ها و نارضایتی مردم پنجشیر را پیرامون تقسیم نا عادلانه قدرت سیاسی و روندبازسازی در گزارش مختصر ازین ولایت به نشر رسانیده است که اینک برگردان آن به فارسی دری تقدیم می شود.

مردم مغرور و آزادهء پنجشیر، این دره تسخیر ناپذیر افغانستان را از تسلط شوروی سابق و طالبان نجات دادند؛ اما حالا در مسابقه بازسازی در افغانستان بیرون رانده شده اند. مردانی که به همت پیشآهنگی آن ها آمریکايی ها توانستند طالبان و تروریستان را از افغانستان بیرون برانند؛ ولی  اکنون چنين احساس ميکنند که تجرید این ولایت یگانه پاداش آن بوده است. به نظر میربابا یکی از مجاهدین سابق: « آمریکا در نتيجه مقاومت ما طالبان را شکست داد، اما در عوض ما چه بدست آورديم؟»

«در جنوب از طالبان و القاعده حمایت می شود، سربازان آمریکایی  و افغانی کشته می شوند، تجارت مواد مخدر  انجام می شود، با آنهم تمام کمک های جهانی  در آن جا به مصرف می رسد»

هنوزآثار جنگ و ويرانی را می توان در تانک ها ی  تخریب شده درین ولایت کوهستانی و خاک آلود مشاهده نمود. هیج قدرت های اشغالگر از شوروی سابق تا طالبان نتوانستند درین دره نفوذ کنند.دو روز پیش از حادثه تروریستی در آمریکا ، پنجشیر ،احمد شاه مسعود قوماندان افسانوی خود را در نتیجه عمل انتحاری توسط القاعده از دست داد.

بعد از حادثه تروریستی،  ابرقدرت جهانی در جستجوی دریافت کمک برای شکست طالبان شدند. به عقیدهء والی پنجشیر« مردم پنجشیر اولین کسانی بودند که در جنگ با تروریسم حاضر به حمایت از ائتلاف جهانی شدند. باید این مردم نخست کمک دریافت می کردند، اما برخلاف کمترین کمک را تا کنون دریافت نموده اند»

اکثریت مردم پنجشیر احساس می کنند که در نتيجه انتخابات اکتبر 2004 به حاشیه رانده شده اند. از 48000 رای مردم پنجشیر 367 رای آنرا کرزی بدست آورد. هرچند برخی مليت های ديگر در حاکمیت کرزی حضور دارند ولی کرسی های عمده در دست قوم گرايان قرار دارند.

سازمان ملل و بسیاری سازمانهای خارجی از روند جمع آوری سلاح در پنجشیر خشمگین اند. اما مردم پنجشیر نگران از دست دادن  موقعیت بیشتر خوداند. تا هنوز 3000 نفر درین ولایت  سلاح های خود را تسلیم  ننموده اند.

 واقعیت این است که جامعه جهانی در ساختن راه ها، مکاتب، بیمارستان ها و بازساری در نقاط دیگر افغانستان عجله دارند، اما نه در پنجشیر. پتربابنگتن مسئول ملل متحد برای خلع سلاح و يا آغاز نو گفت:« تازمانی که این ولایت خلع سلاح نشود، کمک دریافت نخواهند کرد.»

هر چند در پنجشیر روند خلع سلاح آغاز شد، اما دوباره متوقف شد. مطابق به برنامه خلع سلاح باید پنجشیر به طور مکمل خلح سلاح شود.

 اعتماد  نداشتن به خارجی ها:

نداشتن اعتماد به خارجی ها مهارت زنده ماندن برای نسل های پنجشیر بوده است.

به عقیده پتربابنگتن:« پنجشیریها تا حال با کله شخی زنده مانده اند، اما حالا در دام افتیده اند. اگر آنها به آن روش قبلی ادامه دهند،  عقب خواهند ماند»

میربابا یک جنگجوی مجاهد با سابقه 15 ساله می گوید:« نخست خارجی ها باید صداقت خود را برای ما به اثبات برسانند، بعداً ما  سلاح های خویش را تسلیم خواهیم کرد.» یک مرد دیگر که در کنار بابا میر ابستاده با اشارهء سر حرفهای او را تائيد می کند.

بابنگتن گفت:«  پنجشیر عملاً تجرید شده است. مردم این جا حالا درک کرده اند که تا زمانی که سلاح خود را تسلیم نکنند برای شان سرک  ساخته نمی شود.»

میربابا می گوید:« دولت مرکزی افغانستان فکر می کند باید اول کمک ها به جنوب رسانیده شود در غیر آن مردم آن جا مشکل ایجاد خواهند کرد. اگر مسئله بر سر ایجاد مشکل است، مانیز برای شان می توانیم مشکل ایجاد کنیم

 پنجشیر و موقعیت جغرافیایی آن

پنجشیر از جمله ولایات افغانستان بوده البته  از جمله ولایات افغانستان میباشد و به فاصله ۱٢۰ کیلومتر به طرف شمال شرق کابل در بین دو شاخه جنوبی هندوکش از شمالشرق به جنوبغرب موازی به امتداد موقعیت هندوکش واقع میباشد و دره های فرعی آن از شمال به جنوب و از جنوب به شمال امتداد داشته به دره عمومی پنجشیر وصل می شوند.

طول آن از دالان سنگ تا پای کوتل انجمن زیاده از ۱٢۵ کیلومتر میباشد. عرض دره پنجشیر اندازه های مختلفی دارد که بدون وسایل و وسایط فنی تعین شده نمیتواند.

حدود اربعه پنجشیر

پنجشیر از طرف شمال متصل است به خوست فرنگ و ولایت تخار و اندراب و از طرف جنوب به نجراب سنجن و درنامه و ریزه کوهستان و از جانب مشرق و شمالشرق به نورستان و بدخشان و از طرف غرب به ملک شتل مربوط ولسوالی جبل السراج. دره پنجشیر طوریکه در فوق مذکور است از شمالشرق به جنوبغرب موازی به موقعیت کوه هندوکش ممتد بوده وقتیکه به دالان سنگ میرسد ساختمان دره مستقیما به طرف جنوب تغیر پیدا کرده و اگر کسی از گلبهار به امتداد جریان دریا به دره پنجشیر نظر اندازی کند گمان میکند دره پنجشیر از شمال به جنوب امتداد دارد.

وجه و تسمیه پنجشیر

کلمه پنجشیر از آغاز تا انجام یعنی از دالان سنگ تا خاواک و پریان و تمام دره های فرعی و قریه ها اطلاق میشود و در دفاتر رسمی مملکت و در محاوره تمام مردم افغانستان و در نشرات و مطبوعات وطن به نام پنجشیر یاد میشود.

مردم پنجشیر را عقیده بر این است که پنجشیر قبل از سلطنت آل ناصر یعنی غزنویان کجکنه یا کجکن نام داشت و هر کدام از مردمان چیزفهم و با سواد به طور عنعنوی میگویند که زال پدر رستم پهلوان به فرزند خود توصیه کرده بود که:

به کجکن مرو ای پسر زینهار       که سم ستورت شود پاره پار

که دریا پر قهر دارد وستیز          گیاهی ندارد به جزسنگ تیز

و هم میگویند که در دوره سلطان محمود غزنوی بند معروف غزنی که به بند سلطان مشهور است آباد میشد. عاملان سلطان محمود به دره کجکن برای بردن مردم برای کار کردن در بند مذکور آمده بودند مردم جمع شده پنج نفر را از بین خویش به قسم نماینده و کارگر به غزنی فرستادند. برای اینکه عاملان سلطان را یقین حاصل گردد قبل از رفتن به غزنی در حصه دربند فراج در راه عام آنوقته این پنج نفر برا هنر نمایی خویش سنگ بزرگ کوه پیکری را به نوک نیزه بالا کرده بر سر سنگی که عدیل سنگ اول بود که تا حال بنام سنگ سر به سر و خوارق پنج پیران رحمت الله علیهم یاد میشود.

این حقیقت است در پنجشیر فاش         از کرامات ولی غافل مباش

چون این پنج نفر به دربار غزنی رسیدند سلطان فرمود چرا باقی اهالی نیامدند این پنج نفر عرض کردند که چون منظور سلطان کار است ما پنج نفر بسیار کار کرده میتوانیم که سبب رضائیت و خوشنودی سلطان شد آنوقت بیل و کدال را گرفته به صورت حیرت انگیز آوری کار کردند تا بند آباد گردید و این پنج نفر مورد نوازش سلطان قرار گرفت و سلطان فرمود اینها پنج شیر هستند و مانند شیران کار کردند و وظیفه محوله خود را انجام دادند.

بهد از این نام شهرت یافته کجکن یا کجکنه به دره پنجشیر و باشندگان آن پنجشیری معروف گردیدند. وقتیکه این پنج نفر به دره خویش رسیدند با خود عهد بستند که در موارد مشکل و دشوار همدست بوده جمع شوند کارات به مهشوره هم انجام داده با همدیگر یار و مددگار باشند. بعد ازین این پنج نفر به نام پنج پیران پنجشیر شهرت یافتند. هم به طور عنعنه و تسلسل تا حال روایت می کنند که حضرات پنج پیران در کنار دریا پیاوشت مجلس و داعیه ترتیب داده صرف طعام نموده بودند و نهال چناری را به نسبت یاد بود این روز فرخنده نزدیک به ساحل غربی دریا غرس کردند که حالا به صورت چنار تنوری پا بر جاست و آبادی های ماحول این چنار را پای چنار میگویند و از غرص چنار مذکور تا حال متجاوز از یک هزار و سی سال میگذرد.

این حکایت از قرون پیشتر         مانده بر جا نزد مردم سر بسر

و اما در آثار عموم جغرافیه نویسان و مورخین عربی و مآخذ فارسی قرون وسطی پنجهیر نوشته اند ازان جمله یاقوت حموی جغرافیه دان عرب در کتاب معجم البلدان نوشته است. بنجهیر شهریست در نواحی بلخ که دران کوه نقره است و هم در موقعیت اندراب از بنجهیر ذکری به عمل می آورد که نقره معدن بنجهیر در اندراب آب کرده میشود.
ابن بطوطه در کتاب سفر نامه خویش نوشته است که:
بعد از عبور از هندوکش وارد دره شدیم که آنرا بنجهیر میگویند.
در کتاب حدودالعالم آورده اند که بنجهیر و جاریه دو شهریست که دران معدن سیم است و رودی از میان این دو شهر میگذرد که در حدود هندوستان افتد. و مورخین فارسی زبان به جای بنجهیر پنجهیر نوشته اند یعنی عوض حرف با پا تحریر کرده اند. در تاریخ بیهقی که به عصر سلطان محمود و مسعود بسیار نزدیک است مذکور میباشد:
سلطان محمود  محمد لیث را با نامه نزد ارسلان خان فرستار که به دولت غزنی یار و مددگار باشد محمد لیث از غزنی به راه پنجهیر برفت.
احمدالله مستوفی در کتاب خویش نزهت القلوب نوشته است که پنجهیر او جمله اقلیم چارم است هوای خوش دارد حاصلش غله و اندک میوه است و برای پنجهیر بیتی می آورد:

به کنغالگی رفته از پنجشیر         رمیده از و مرغکی گرم سیر

در تزک بابری مذکور است که:  تومان پنجشیر بر سر راه واقع است کافرستان بسیار به آن نزدیک است در اکثر کتب قبل از بابر و بعد ازان به جای پنجهیر پنجشیر نوشته شده است نظریه دانشمندان برین است که اصلا پنجهیر بوده و به مرور زمان آهسته آهسته در اثر محاوره تحریف شده و به پنجشیر تبدیل گردیده است و حرف شین جا ه را اشغال کرده است و برخی از علما و دانشمندان را عقیده بر اینست که پنجشیر بعد از معامله در رویدادهای بند غزنی در عصر سلطان محمود به نام پنجشیر یاد میشد چون در لغات عرب پ و کلمه شیر موجود نیست مورخین عرب آنرا بنجهیر نوشته اند.

خاواک و دره پنجشیر

خاواک از حثیت موقعیت جغرافیایی و کیفیت سطحی و عبور و مرور دایمی در زمان گذشته با اینکه لیل و نهاری را گذشتانده به قرار شواهد تاریخی نام آوران بزرگ فاتحان و سیاحان متقدر دنیای ماضی ازین راه عبور کرده اند و تا جاییکه ماخذ ما یاری میکند به ذکر اسامی شان میپردازیم.

در بهار سال ۳٢۷ ق م اسکندر مقدونی قبایل کوهی بدخشان را تابع ساخته و از کوتل خاواک گذشته به اسکندریه زیر قفقاز هندی یعنی اوپیان رسیده ساتراب آنجا را که از خود کفایتی در کارها نشان نداده بود معزول و عوض آن شخص دیگر را مقرر کر و خود دریای پنجشیر را گرفته به استقامت جریان آن به طرف هند رفت.

هیوان تسنگ سیاح چینی در سال ۶۳۰م نورستان را سیاحت کرده چار یا پنج سال بعد از سفر اول خویش باز از چین بر آمده و منظور او داخل شدن در تخارستان امروزه بوده مذکور ازراه دره پنجشیر بالا شده کوتل خاواک را عبور نموده بعد از پنج روز بانتا پارا اندراب امروزه رسیده از آنجا به سفر خود ادامه داد.

ابن بطوطه سیاح طنجی از کوتل خاواک و دره پنجشیر به طرف کابل و چرخ لوگر و غیره جاها به سفر خود ادامه داده بود و در کتاب سفر نامه خویش مینویسد که:

در اثنای عبور از هندوکش گی شتران خویش را پوست بسته بودیم تا در انبار برف گور نروند و این کوتل را از اخیر شب تا غروب آفتاب قطع کردیم و وارد دره ای شدیم که آنرا مردم به نام پنجهیر یاد میکنند.

تیمور کورگان در سال ۸۰۰ ه ق بنای هجوم را به هند گذاشت مردم اندراب برای دادخواهی از قبیله کتور سیاه پوش کافرستان به حضور وی شتافتند تیمور از راه منحرف شده کوتل خاواک را عبور کرده و از راه پنجشیر به کافرستان هجوم برد بعد از گوشمالی آنها به یک اندازه فتوحات از راه خاواک مراجعت نمود و بعدا از راه پنجشیر و گلبهار وارد بگرام و کابل شد.

خرقه مبارکه حضرت رسول کریم صلی الله علیه وسلم در سال ۱۱۸٢ ه ق به امر احمد شاه درانی ذریعه وزیر شاه ولی خان از فیض آباد بدخشان به کندار انتقال داده شد خرقه مبارک کوتل خاواک و دره پنجشیر را عبور کرده  در هر حصه پنجشیر که گداشته میشد حصص مذکور بنام شاه مردان یاد میشود.
چون به کوهستان شمالی کابل رسیر بنابر ازدحام مردم متولیان به امر وزیر شاه ولی خان خرقه مبارک را دو سه روز درنگ داده بعد آهنگ منزل دیگر میگردند تا که خرقه مبارکه به کابل رسید و در دامنه کوه علی آباد چند روز توقف داده شد.

در سال ۱۲۸۴ه ق امیر شیر علی خان با فیض محمد خان برادر خویش با تجیهزات عسکری از ولایت بلخ آمده کوتل خاواک را عبور کرده و خود امیر موصوف در بازارک پنجشیر فروکش کرده و سردار فیض محمد خان در نزدیک یک چشمه الله دادخان کوهستانی با سردار عبدالرحمن خان جنگ کرد و از اثر گلوله توپ طرف مقابل کشته شد بعد از کشته شدن فیض محمد خان امیر شیر علی خان دوباره از خاواک گذشته به صفحات شمال مملکت رفت و از آنجا به هرات مراجعت کرد.

سید عالم شاه خان ولد سید عبدالحمد خان گادشا اسبق بخارا در سال ١۳۳٩ ه ق مطابق ۱۲٩۸ ه ش از هندوکش به راه خاواک گذشته واز طریق دره پنجشیر وارد کابل شد در قلعه فتوح چاردهی کابل برایش اجازه سکونت داده شده بود.